دکتر سید محمد کاظم نظری،مردی بر لبه جاذبه و دافعه
- شناسه خبر: 5391
- تاریخ و زمان ارسال: 11 آذر 1396 - 06:49
فصلی نو – سید شهرام مرتضوی
به نام ایزد دادار
اشاره:
مرقومه حاضر حاصل “سهراب کشانی”است که اغلب ما”لر”ها می کوشیم به نحو احسن به انجام و سرانجام برسانیم.ما با پرواری کردن سنت های غیر مردمی و کشتن سهراب هایمان در حقیقت به سلاخی خود و آیندگان مشغول و دلمشغولیم.
قصدم در این مرقومه تهیه مانیفست اخلاقی نیست و بر “به چالش کشیدن” سنتی غلط متمرکز شده ام که دودمان همه را می رود تا بر باد دهد.
وقتی هجمه ای ناعادلانه در برابر یکی از فرزندان و عزیزان خلف بویراحمد سید دکتر سمحمدکاظم نظری،فرماندار بویراحمد-قد کشید و رشد کرد،بر آن شدم تا با دلنوشته ای،رقعه ای باشم بر طوماری که نحسی آن سالهاست مثل خوره فرزندان این سرزمین را می خورد و می تراشد.
نوشتم شاید یادمان بیاید می توانیم با هم اندکی مهربان تر باشیم،ما همه از یک سرزمینیم،به دستان توانگر هم نیازمندیم،تیشه ها را کناری بگذاریم،ریشه ها را دریابیم،شاید جوانه ها به محبت و نوازش ما محتاج تر باشند تا زخم تبرهای مردد و نگرانمان.
در این مرقومه کوشیدم با یادآوری جاذبه و دافعه هر مردی که می خواهد مرد باشد و با دست آویز قرار دادن نام و یاد دکتر سید محمد کاظم نظری عزیز،فرماندار شهرستان بوبراحمد،با هم “همدلی” و نه فقط” همصدایی” را باور و بارور کنیم.ید
سید محمدکاظم نظری یکی از سهراب های این سرزمین است ،با بغض نفرت، این سهراب عزیز را در خاک نکشیم،برای عزت و سربلندی این سرزمین به این سهراب ها محتاجیم…
……………………………………………….
سید محمدکاظم نظری،فرماندار فرمانداری شهرستان بویراحمد مردی آرام،متین و شجاع که انصاف و آزادگی اش بر نقادی اش می چربد،قبای خدمت به زیور تدبیر آراست و با تحمل،تعامل و تأمل در برابر قوم گرایی سینه ستبر کرد،خروارها بی ادبی را به جان خرید تا ارزنی بی تابی نکند;خسته شد،ملول گشت و سرگشته و دلخسته اما به ;قومیت های مذموم” نه” گفت،در برابر زیاده خواهی ها و سهم خواهی ها مستکبرانه دست رد زد.بر اسب چموش قدرت لگام زد تا فریب و مست دلبری های سواری دلکش و رهوار آرزوها و رویاهای سرکش قدرت نشود.با قاطعیت و قطعیت مهر پایان بر انتخاباتی زد که گمان می رفت از قبل هیزم آشوب و نافرمانی مدنی آن صادر و مهیا شده بود،شاید از دل این چالش و چاله فرصتی برای دست اندازی به آرای مردم مهیا شود اما زهی دل غافل که آن دنبه را گربه برد و دکتر سید محمد کاظم نظری،فرماندار شهرستان بویراحمد بیدی نبود که با این بادها بلررزد.
سیدمحمد کاظم نظری در میان اشک ها و لبخندها،خوشی ها و ناخوشی ها،پیروزی ها و باخت ها با برگزاری سالم دو انتخابات پر تاب و تنش در سرزمینی که ناف مردمانش را با سیاست،سیاست ورزی و سیاست زدگی بریده اند،برنده و برنده شد.
نتیجه این استقامت، جاذبه و دافعه ای است که در جبین اخم های گره خورده بازنده ها و لبان به لبخند واشده مخملین ظفرمندان جا خوش کرد.
سید محمدکاظم نظری کاری کرد کارستان،نه در دام ادعاها کمر خم کرد و نه در چاه ظلمت ظلمت دیده ها بینایی اش را عاریت داد تا به وعده و وعیدی بفریبندش.
قومیت مرسوم دیروز که چاشنی تمهیداتی شده بود،امروز مذموم و منسوخ شده،تبر تیز قومیت،نهال نحیف شایسته سالاری و فضیلت باوری را زخمی خودخواهی خود کرده،پدران همان رستم های دیروز با همان گرز و گوپال های ورقلمبیده شان با باور و بارور کردن بیشتر ریشه های قومیت،سهراب های امروز را قربانی خواست،خواهش و طمع های خود کرده اند.
“وای بر من!
برکجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را،
تا کشم از سینه ی پر درد خود بیرون،
تیرهای زهر را دلخون.
وای بر من!” (نیما یوشیج)
ما خسته از این قومیت ها،درمانده از این من و منیت ها،نامید از همدلی ها،پژمرده از نفرت ها و غضب ها و دلزده از صنعتی بودن،مدرنیسم،پست مدرنیسم و مدرنیته که فقط نکبت غضب و نفرتش به ما ارث رسیده،دلمان هوای “خوب شدن” دارد،سینه مان مالامال از رویای پر زدن مرغ آمین است و بقولی:
“از طلا بودن پشیمان گشته ایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید”
سید محمد کاظم نظری مردی در میانه آتش،او که به آتش و هیمه نفرت در آتش افکنده شد تا در سوز و گداز آتش خشم مدعیان بسوزد و بگدازد، اما به کوری چشم حاسدان سبز از آن بیرون آمد.
به تیر نیرنگ و غضب دوخته شد،اما با سکوت خود مکر طاعنان را به خودشان برگرداند و نشان داد بزرگی به جوهر است و آدمهای بزرگ ،دشمنان بزرگ دارند.
بر دار فتنه شد ،اما فارغ از اندوهناکی با اراده ای محکمتر به خدمت قد خم کرد تا با زبان بی زبانی بگوید جاذبه و دافعه بخشی از شخصیت یک “مرد” است.
جاذبه و دافعه برای سیاست مدار سیاست ورز ناگزیر و ناگریز است،مردان بزرگ هم از این قاعده مستثنا نیستند،نبودند و نخواهند بود.برای اجرای عدالت هم مهر علی(ع) کارساز است و هم کین علی(ع)چاره ساز،این دوسر در یک دیگ نمی جوشد و این دو قاعده با هم سازگار نمی شوند که نماز علی(ع)را به وقت گذاردن و بر سر سفره معاویه آش و پلو بر شکم خوراندن.
بر همین قاعده که از اصول آزاد مردان است،سید محمدکاظم نظری نیز نمی توانست و نمی تواند در دو جبهه همزمان،همداستان و همراه شود، در هر کارزار انتخاباتی یک برنده و یک بازنده متصور است،دکتر سید محمد کاظم نظری ،بعنوان فرماندار بویراحمد فقط یک داور بود و بس،داوری منصف و شجاع که مزد انصاف و شجاعتش جاذبه و دافعه قدرتمندی است که حول این مرد بروز و ظهور یافته و او به هر دوی این نوشداروها،”جاذبه و دافعه” محتاج است.
آری فارغ از هر زنده باد و مرده باد،دکتر سید محمدکاظم نظری، چونان دیگر سیاست ورزان صادق و با کیاست سرشار از جاذبه و دافعه است تا به وقت انتخاب شدن و انتخاب کردن ” خنثی” و بی اثر نباشد.
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد