نامه ترک قشقایی به نماینده گچساران – آقای تاجگردون ما تاوان کدام بیداد خود را می پردازیم
- شناسه خبر: 6278
- تاریخ و زمان ارسال: 15 اسفند 1396 - 09:18
فصلی نو – علیرضا مرادی کشکولی
روزگاری را بیاد می آورم که صدای شیهه اسبان اجدادم گوش فلک را کر می نمود و ضرب های خوفناک سم ستورانشان هر روز لایه ای از زمین را می کند و به آسمان می برد ،مردی را در ذهنم تداعی می کنم که با گام های مردانه اش لرزه بر اندام پادشاهی می افکند ،که لرزه بر اندام همگان افکنده بود .
آری سردار عشایر صولت الدوله قشقایی مردی که قدرت مرکزی را مجبور به تحمیل خواسته های خویش نمود در جنوب ایلخان بود ودر مرکز خود و فرزندانش شجاعانه ودلاورانه در پارلمان رتق وفتق امورمینمودند و کسی را یارای مجادله با آنان نبود ،از تمامی همقطارانش گوی سبقت را ربوده بود و هم سرگرم اداره ایلات جنوب بود و هم حضور و نقشی پررنگ در مرکز قدرت ،او را لقب نیم تاج نیز داده بودند و البته چیزی نمانده بود که تاج کامل بر سر بگذارد . با ایل بویراحمد کنار آمده بود و با سردار بختیاری (اسعد) در سمیرم ملاقاتی می کند و می گوید اینک وقت آنست که کار رضا شاه را یکسره کنیم ،؛البته پاسخ سردار اسعد متفاوت بود ،در سفر رضا شاه به خوزستان برای تسلیم شیخ خزعل که در عربستان (نام سابق خوزستان که در همین سفر تغییر داده شد)حکومت می کرد در فیروزآباد فارس ملاقاتی می کند و رضا شاه از او می پرسد اگر در جنگ با شیخ خزعل دچار مشکل شوم ،سردار عشایر چند نیروی مسلح برایم می فرستد ،پاسخ می دهد که بیش از ده هزار نیروی مسلح و مهیای رزم دارم ،ده هزار نیرو مسلح یعنی نیرومندترین ارتشی که در آن روزگار می توانست وجود داشته باشد.
سردار عشایر و فرزندانش فارغ از ملاحضات سیاسی امروز در خدمت ایل بودند و در ایل رضایت مندی بالا بود و نیز در میان ابلات همجوار حس امنیت و رضایت برقرار بود ،امروز نه سرداری هست و نه فرزندی ،امروز باید چشمانمان باید به دستان مردی بدوزیم که هر سال دم انتخابات با وعده های آنچنانی تفاوتی میان ترک و لر نمی بیند اما در عمل ما قومی فراموش شده ایم ،گاه فکر می کنم ما تاوان بلامنازع بودن قدرت نیاکان خود را در دهه های پیش می پردازیم ،آیا ما در برزخی گرفتار شده ایم که هیچگاه بهشت و جهنم آن روشن نخواهد شد ؛آیا ما مستحق این تحقیر هستیم که به دیده بیگانه و حتی غیر ایرانی به ما نگریخته شود ،آیا سزاور است که جوانان ترک در گچساران به سبب بی پناهی اغلب به اعتیاد روی آورده وتباهی خانوار و ایل و تبار دستاورد این بی پناهی باشد ،آیا جمعیت که حدود ۲۵ درصد شهرستان را شامل می شود باید از بدیهی ترین حقوق اجتماعی خویش محروم باشد؟ ،لطفا به ما بگویید که گناه ما چیست ؟ فقط نژاد،فقط قوم ،واقعا انتقام چه چیزی را دارید از ما می گیرید ،ما تاوان کدام بیداد خود را می پردازیم ؟چرا با ما به داد رفتار نمی شود ؟ما تاوان کدام بیداد خود را می پردازیم ؟
چرا نزدیک انتخابات اینهمه مهربان می شود و به محض ورود به مجلس اجازه نمی دهید پای هیچ ترکی حتی به دفتر شما باز شود ،؟مگر ما فرزندان این شهرستان نیستیم؟می دانم به محض خواندن این مطلب چند روزی به میان بزرگان و ریش سفیدان حاضر می شوید و سعی در دلجویی دارید ،اما بدان دیگر حنایتان را رنگی نیست ،شما حتی حاضر نشدید به برادران خودکه از مادری قشقایی حسن نظر داشته باشید .آیا این شیوه نمایندگی وبزرگی کردن و اداره کردن شهرستان است؟ آیا این راه به ترکستان نیست؟
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد