اشعاری از شاعره هم استانی – نرگس دوست
فصلی نو – نرگس دوست لشکریان مغموم انگشتانت، بر می گردند از گیسوان وحشی قطامه که در من مویه مویه بلند می شود از دهانت دهانت که عمربن سعد نیست! در سرزمین های بلا،موی زنان در من را چون تیغی بیرون می کشی و در سینه ات زخمی فرو می نشانی تو آن اسب چموشی که دگرگونه فرو می روی...
ادامه خبر