به بهانه عزل دکتر محمود رضا رحیمی-نامه ای به دکتر عریان/نام:” دانشگاه یاسوج “تاریخ مصرف: یک هفته
- شناسه خبر: 6196
- تاریخ و زمان ارسال: 6 اسفند 1396 - 09:45
فصلی نو – کیانوش موسوی
جناب دکتر احمد عریان با سلام و تهیت
در تاریخ به نقل از ابن خلدون آمده است که بزرگی اندیشمند، از کسی از درباریان و مقربان ساسانیان پرسید:
– شما با آنکه قدمتی چهارصد ساله داشتید، چگونه شد که حکومت تان به دست مردمانی از صحرا رسیده و به اندک زمانی سرنگون شد؟! وی بعد ار سکوتی معنا دار پاسخ داد :
” از آن رو که کارهای بزرگ را به انسان های کوچک و کارهای کوچک را به انسان های بزرگ دادیم ”
جناب دکتر عریان باری، حرف درستی است، گو اینکه سنّت تغییر ناپذیر تاریخ است که هر گاه “افراد بر سر جای خود” نباشند و به قول آن هنرپیشه معرف آدم ها اشتباهی باشند و از این منظر عنان کارهای بزرگ به انسان های کوچک نه از نظر سایز و سانت بلکه از نظر وسعت نظر عمق شخصیت ظرفیت و توانمندی ها سپرده شود طبیعی است که کم کم پایه های قدرت سست و متزلزل و چه بسا در نهایت رو به فرو پاشی خواهد آورد.
هفتصد سال پیش، شیخ اجل سعدی شیرین سخن نیز این گونه گفته است .
گرت مملکت باید آراسته / مده کار ُمعظم به نوخاسته
سپه را مکن پیشرو، جز کسی / که در جنگها بوده باشد بسی
به خُردان مفرمای کار دُرشت / که سندان نشاید شکستن به مُشت!!
دکتر عریان عزیز به واقع باریک اندیشان و اهل نکته فریاد می زنند که ای خداوندان قدرت و زور ،درس عبرت بگیرید از تاریخ که چگونه حکومت هایی با آن همه سینه چاک زن و فدائی و جان نثار، در اوج خیال اینکه ماندگار ابدی اند اما سنّت تاریخ دامن آنان را گرفت و اکنون باید آنان را در موزه های تاریخ جستجو کرد. و چه حکیمانه امام علی در سخنی پُر نغز” تقدیم اراذل و تاخیر افاضل” را یک علت مهم سرنگونی و از هم پاشیدگی حکومت ها می داند و صد البته به گفته ی همان امام هُمام چه زیاد است عبرت ها و چه کم اند عبرت گیرها !
جناب آقای دکتر عریان اگر بتوان همین نسخه بالا را، با اغماض های اجتماعی و ساختاری به سطوح مدیریت ها به مثابه حکومت های کوچک تعمیم داد و داوم و بقا مدیریت ها را از این منظر مورد متر و سنجش قرار داد، امروز دانشگاه یاسوج دکتر محمود رضا رحیمی بدون شک، به گواهی احوالات دانشگاه در تمامی حوزه ها، به گواهی افکار عمومی جامعه و نگاه مقام ارشد اجرایی استان به این دانشگاه بی شک در وضع مطلوبی قرار نمی گیرد ، زیرا در چندسال اخیر حقیقتا مدیریت ها در آن از صدر تا ذیل و ضمن، مصداق حدیث شریف ((تقدیم اراذل و تاخیر افاضل)) بود است.
جناب اقای دکتر عریان عزیز شاید ساد ترین شاهد برای پرت بودن دکتر رحیمی از وادی مدیریت ذکر این مثال کفایت کند که در مسئله هفته پژوهش و عجز دانشگاه یاسوج از برگزاری برنامه های این هفته، زمانی که مسولین دانشگاه مورد بازخواست استاندار محترم قرار می گیرند ایشان در مصاحبه ای نه خود را مدیر استاندار و نه بازخواستش را در حوزه ظایف استاندار می داند.
جناب آقای دکتر عریان اساسا از نظر نگارنده و بسیاری از ناظران بی طرف مدیر شدن رحیمی ها نه زایده توانایی های شخصی و فردی ایشان بوده و نه مولد تجربه های مدیریتی گرانسنگ. چرا که در این دو حوزه حقیقتا ایشان بدون اندک داشته ای بودند. مدیر شدن محمود رضا رحیمی محصول و برایند سیستم فشل و ناکارامدی است که متاسفانه در این چندسال بر بویراحمد و دنا سایه گسترانده است. سیستمی که در آن نظام شایسته سالاری، خود را مغلوب اولیگارشی محفلی و قومی می بیند. اما جناب اقای دکتر عریان روی سخن اینک با شماست. شمای که اکنون سکان دانشگاه و عنان امور را به دست گرفته اید بدانید و اگاه باشید شاید :
از باغ می برند چراغانیت کنند
تا کاج جشن های زمستانیت کنند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
جناب اقای دکتر احمد عریان قطعا حضرتعالی به روشنی دریافته اید که یک مدیریت راحت، روزمره و اکادمیک در دانشگاه یاسوج نخواهید داشت. زیرا دانشگاه بجا مانده از رحیمی اساسا یک مخروبه ای از دانشگاه هم از نظر نیروی انسانی و هم از نظر ساختار اداری می باشد. دانشگاهی که برخلاف تمام آمار سازی های نزدیکان و مقربین درگاه دکتر رحیمی، باند سازی ها و خانواده سالاری ها یک روی سکه اش و استخدام فله ای و خانوادگی و خواهر زاده ای روی دیگر سکه اش بوده قطعا مدیریت در آن، مردی می خواهد از جنس مرد کهن. خوب است بدانید دانشگاهی که بسیاری از تصمیماتش نه خرد جمعی و از میز هیئت ریسه بلکه از آستین پسر عمو ها و پسر خاله ها بیرون آید پادگانی است شبیه به دانشگاه. شاید بهترین توصیف از مدیریت دکتر رحیمی در دانشگاه یاسوج، همان زلزله ده ریشتر باشد که نزدیک به دو سال خشت خشت دانشگاه یاسوج را به لرزه درآورد. دانشگاهی که یادآور شکوه مدیریت مرحوم دکتر عسکریان بود امروز زخم های بسیاری بر چهره نحیف و رنجورش دیده می شود.
جناب آقای دکتر احمد عریان عزیز امروز که دولت گشودن گره های کور داشگاه یاسوج را به سرانگشت تدبیر حضرتعالی سپرده است شما در یک نقطه عطفی از زندگیتان قرار گرفته اید و این دکتر احمد عریان است که باید انتخاب کند که در پایان عمر مدیریتیش، در جبهه دکتر محسن عسکریان و دکتر شاهپور رمضانی قرار بگیرد یا مانند دکتر محمود رضا رحیمی و دکتر ارژنگ ها قضاوت شود.
با احترامات فائقه:
کیانوش موسوی
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد