اساس کار شورا در دور پنجم حاشیه پردازی بود – در یاسوج هنوز داشته هایمان را باور نکردیم

به گزارش فصل جنوب ، همه این زیبایی ها بخشی از داشته های خدادادی این سرزمین است و آوازه این زیباییها آنچنان پیچیده است که در هر تعطیلاتی این شهر یکی از مهمترین مقاصد گردشگری کشور است با این حال اما نه همه این زیبایی ها و نه این همه گردشگر نتوانسته کمکی به رونق اقتصادی این شهر کند و باید دلیلش را در خودمان جستجو کنیم.واقعیت این است که اگر نخواهیم ظرفیت های شهرمان را ببینیم این دور باطل همچنان ادامه می یابد تا آنجا که یک روز چشم باز می کنیم و می بینیم که از زیبایی ها هیچ چیز باقی نمانده است.

اما سوال اینجاست برای اینکه خوان نعمتی که خداوند در این شهر گسترانیده منشا توسعه و اشتغال باشد چه کاری باید انجام بدهیم؟ اینها موضوعی است که محمد امیری کاندیدای ششمین انتخابات شورای شهر یاسوج در گفت و گو با فصلی نو(فصل جنوب) درباره آن توضیح می دهد.

امیری کارشناس ارشد مدیریت دارد و با شعاری متفاوت پا به عرصه رقابت های شورا گذاشته است.

آقای امیری چرا تصمیم گرفتید به عرصه انتخابات شوراها وارد شوید؟

در دوره پنجم اساسا کار این شورا بیشتر حاشیه پردازی بود که وقت زیادی از عمر این شورا را تلف کرد ، در صورتی که می شد با تعامل با هدف جلب رضایتمندی مردم به توسعه و آبادانی شهر کمک کرد. به همین دلیل من نیز تصمیم گرفتم در

چارچوب حفظ منافع مردم، نظارت قوی شورا بر دستگاه های اجرایی، توجه جدی به صنعت گردشگری پا به عرصه انتخابات بگذارم.

همواره شهرداران از اینکه مسافران و گردشگران هیچ دستاوردی برای این شهر ندارند گلایه دارند. آیا گردشگری می تواند به رونق اقتصادی شهر یاسوج کمک کند؟

مساله همین است. گردشگری یک صنعت بزرگ و پولساز است. هزاران بعد دارد. در دنیا حتی از مخروبه های جنگ، قبرستان ها، آوارهای سیل و زلزله به عنوان جاذبه گردشگری استفاده می کنند. حالا تصور کنید در شهری با این همه زیبایی اینکه بگوییم گردشگری برای ما خسارت دارد به خودمان و برنامه هایمان بر می گردد. این نشان می دهد ما زیرساخت ها را اماده نکرده ایم و به طور کلی تفکر ما تفکری نیست که از گردشگری به بهبود اقتصادی برویم.
گردشگری نیاز به زیرساخت دارد. وقتی زیرساخت فرهنگی و عمرانی آن فراهم نباشد گردشگر در چمن اتراق می کند و نه تنها سودی برای شهر ندارد که برای شهر ما زباله به جا می گذارد و به چمن آسیب می رساند. وقتی جاذبه منحصر به فردی مانند آبشار ساماندهی نشود و امکانات و خدمات رفاهی متناسب با این جاذبه گردشگری ایجاد نشود در نتیجه ما نمی توانیم جلوی گردشگری را بگیریم که مثلا آتش در ان ایجاد نکند و یا آشغالش را در رودخانه نریزد هرچند نبود زیرساخت نمی تواند بهانه خوبی برای تخریب جاذبه های گردشگری باشد اما مسئولان هم نباید بهانه دست گردشگر بدهند.

آیا در ادوار گذشته شوراها کاری از دستشان برای این شهر ساخته بود انجام نداده اند؟

من منکر زحمات و تلاش اعضای شورا نیستم قطعا هر کدام دوست داشت بهترین عملکرد را داشته باشد اما در مجموع عملکردشان نمود عینی و ملموسی نداشت.
مهمترین دلیل کمرنگی نقش شورا در احتماع اختلافات اعضا بود. هیچ کدام آن دلسوزی لازم را نداشتند که به خاطر مردم با هم به تفاهم برسند. از سویی شهرداری طرحی تصویب می کرد شوراها با آن مخالفت می کردند. شورا اگر طرح خوبی می داد در کش مکش های خود شورا تصویب نمی شد.
شاید بسیاری از حاشیه های پیرامون اعضا دروغ و یا شانتاژ رسانه ای باشد اماهمینکه در سطح جامعه مردم حس می کردند هر عضو در حال ایجاد رانت و پروژه برای نزدیکان و بستگان خود است باعث می شد کارهای خوبی هم که شورا انجام داده به چشم نیاید.
چون این تصور وحود داشت که حتی پشت انجام کارهای خوب هم نیتی شخصی وجود دارد.
در مجموع باید بگویم برآیند کار گروهی شورا بسیار ناچیز بود و حتی حاشیه های این شورا بر اصل سنگینی می کرد.
اعضا باید کمی دلسوزانه تر پیش می رفتند. همین حاشیه ها باعث از دست رفتن فرصت ها هم شد. مثلا سرمایه گذاران از بخش پسماند تا پارک جنگلی با دیدن این اختلافات پا پس می کشیدند.

مهمترین مانع پیش روی گردشگری یاسوج از نگاه شما چیست؟

مهمترین مانع تفکر خود ماست.ما که می گویم یعنی ما مردمی که در این شهر زندگی می کنیم. هنوز داشته هایمان را باور نکرده ایم. وقتی درباره طرفیت ها صحبت می کنیم آنچنان در نظرمان عادی هستند که اعتماد به نفس لازم برای بالیدن به آن را نداریم.
هنوز باور نداریم این حجم از جنگل و آب و کوه و طبیعت در کنار هم چه سرمایه گرانبهایی است.
وقتی یاسوج را توصیف می کنیم می خواهیم بگوییم مثل شمال است در حالی که هیچ چیز یاسوج مثل شمال نیست اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم یاسوج چیزهایی دارد که نه شمال که هیچ کجای این کشور پیدا نمی شود.
جنگل های بلوط زیبایی خاصی دارند. زیبایی که شبیه هیچ کجا نیست.

نکته دیگر اینکه تا زمانی که برای ساخت و ساز ها و حتی المان سازی از دیگران تقلید می کنیم نمی توانیم آنگونه که باید خودمان را نشان بدهیم.شهر ما نیاز به یک انسجام در زیباسازی دارد.
در عین حال که هر قسمت باید زیبا باشد اما تمامی عناصر بصری شهر باید پیام واحدی را منتقل کنند.
چه اشکال دارد همه صندلی های فضای سبز شهر همان نماد بلوطی باشد که در میدان جهاد گذاشته اند. بعدا هر گردشگری به این شهر آمد در ذهنش این موضوع آنچنان پر رنگ می شود که هر کجا نامی از بلوط و جنگل می شنود یاسوج‌برایش تداعی می شود.
ساختار فرهنگی ما منحصر به فرد است. ما هنوز هر بهار و پاییز شاهد کوچ واقعی عشایر هستیم. زنان شهر ما به جز کارمندان اغلب پوشش سنتی خود را حفظ کرده اند.
ما زبان معرفی و برندسازی دارایی های فرهنگی خودمان را نیز نداریم. لباس های محلیمان به نام فارس و قشقایی ها ثبت شده در حالی که اگرچه ظاهرا شبیه هستند اما در باطن کاملا متفاوت هستند.
پس مهمترین مانع ما همین نادیده گرفتن و عادی انگاری ظرفیت، ارایه طرح های دم دستی و کلیشه ای است.

آیا حاشیه های سیاسی و اجتماعی می تواند روی گردشگری تاثیر بگذارد؟

صد در صد تاثیر می گذارد. اگر در شهری نزاع جمعی زیاد باشد حتما این موضوع گردشگر را نگران می کند و برعکس آن هم امنیت که بالا باشد گردشگر با خیال آسوده مقصدش را انتخاب می کند.
اگر سیاسیون‌ با هر تفکری مصالح شهر را در اولویت بگذارند بسیارئ از حرفها و کارها را انجام نخواهند داد.

لینک کوتاه خبر:

https://faslejonoob.ir/?p=13910

ارسال دیدگاه


نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد

تصویر روز: