دل نوشته “دکتر شهریاری” به دوست شهیدش “عین الله دهراب پور”◾️
- شناسه خبر: 4835
- تاریخ و زمان ارسال: 14 مهر 1396 - 10:36
فصلی نو-
سلامی به شهیدان، سلامی به عین الله شهید، سلامی از دنیای ناسوتی به عالم لاهوتی.
سلامی به تو که سالهاست، بال در بال فرشتگان الهی پرواز کرده ای و به آسمان عشق صعود کرده ای.
درودی به پاکی باران و لطافت صبحگاهان بر تو که زلال تر از باران بودی و لطیف تر از نسیم بهاری.
خوشا خنده هایت، خوشا چهره مهربانت، آن هنگام که چهره ی خندانت در آیینه ی ذهنم می درخشد، مهر و صفای بی مانندت را به یاد میآورم.
به یاد می آورم که با رویی گشاده و طبق طبق گل لبخند به پیشواز همکلاسی ها می رفتی و گره های درسی شان را به آسانی می گشودی.
به یاد می آورم چگونه دبیرانمان به تو و آن هوش و استعداد سرشارت در تمامی دروس ایمان داشتند و افتخار می کردند که دانش آموز کوشایی چون تو دارند.
به یاد می آورم عشق ورزیدنت را به نماز و نیایش و اشتیاقت را به حضور در نماز جماعت، چه لحظه های نابی بود آن گاه که صدای ملکوتی اذان مغرب را از بلندگوهای مسجدالرضا می شنیدی و با شور و التهابی خاص آستین بالا می زدی. آماده برای تجدید وضویی دوباره، شستشوی دوباره ی جسم و روح، مسح عشق، برافروخته شدن آن چهره ی پاک، خلوصی پرشتاب برای رسیدن به صفوف نماز، آنک در مسجدالرضا، در پیشگاه خداوند، می ایستادیم به نماز در برابر آن معبود بی نیاز. آن گاه دلسپردن به کلام وحی، گوش جان به ندای قرآن، لحظاتی شیرین و ناب، در پای درس اخلاق و عرفان. شنیدن اسرار بندگی از زبان گرم عارفی الهی، با استشمام کلام وحی از جانب آیت الله دستغیب.
به یاد می آورم لحظاتی را در اردوی دانش آموزی در غار شاپور و کوه دراک، که شاد و سرزنده از سیر در طبیعت پاک خداوندی لذت می بردیم و تو با آن صدای دل نشین ات چه زیبا آوازهای محلی را زمزمه می کردی و دوستان یکدل و یک زبانت را شادمان می نمودی.
به یاد می آورم روزی را که از عیادت آن همکلاسی مجروح در جبهه در بیمارستان نمازی باز می گشتیم و تو در خودت فرو رفته بودی و می گفتی چرا ما با خیال آسوده مشغول درس و مشق باشیم و از قافله ی عاشقانی مثل این همکلاسی غیرتمند عقب بمانیم؟!
به یاد می آورم که عاقبت با گروهی از بچه های مخلص همچون شهید قراچه و شهید طهمورثی راهی جبهه شدید و با وجودی که از درس و کلاس دور بودید و لیکن زمان آزمون بازمی گشتید و با ما که تمام سال را در حضور اساتید درس خوانده بودیم، امتحان می دادید و نمرات عالی می گرفتید.
تو از نام و نشان ها بی نیازی
که دادت حق نشان سرفرازی
دوست دوران مدرسه ات، دکتر بهادر شهریاری
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
(برگرفته از کتاب چشمان بیدار، زندگینامه داستانی شهید شاخص دانشجویی، عین الله دهراب پور)
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد