یادداشتی از محمد زرین-موحد ، ؟هاشمی ؟و یا هر دو؟
- شناسه خبر: 3206
- تاریخ و زمان ارسال: 25 بهمن 1395 - 06:13
فصلی نو-محمد زرین
چندی پیش برای حل مساله ای در بنیاد تعاون ناجا،آن هنگام که همه تلاش ها بی ثمر مانده بود،راهی جز توسل به نماینده شهرستان نیافتم.دوستی مراجعه به نماینده فعلی -جناب هاشمی پور-را پیشنهاد کرد،که او فعلا بر کرسی است و سمبه اش پر زور.دوست دیگر اما نماینده اسبق- جناب موحد- را که ایشان از ارتباطات بی شماری برخوردار است.
و البته کسی نماینده دور پیش کهگیلویه را پیشنهاد نداد.
توفیق شد در یک روز هر دو بزرگوار را ملاقات نمودم.که ذکر شرح ماوقع چاشنی این نوشتار شد.ابتدا به ساختمان بهارستان رفتم.چهره های آشنای همشهریان را به تعدد می شد دید.پس از طی سختی های ورود،شامل تحویل وسایل در صفی طولانی و عبور از دالانهای مختلف به ساختمان ملاقات نمایندگان وارد شدم.شکرخدا نام بنده را دوستی در نوبت قرار داده بود ازلحاظ ردیف نوبت در اوایل لیست قرار داشت.اما نفر انتهای لیست عدد۱۴۰راه در کنار داشت.صد و چهل نفر برای ملاقات در یک روز کاری،که بخاطر شرکت نماینده محترم در مراسم تشییع آتش نشانان،عملا بخشی از وقت اداری هم گذشته بود.در آن فاصله بخاطر نبود جا در اتاق،سالن و حتی جلوی اتاق نمایندگان دیگر شهرستانها،راهی جز پرسه زدن در سالن آن طبقه و سایر طبقات نیافتم.با دقتی که لازمه نوشتن گزارش باشد راهروها را می پیمودم و به نام و عکس نمایندگان بر درب اتاق ها نگاهی می انداختم.
آنگاه به تعداد مراجعین آن روز نمایندگان.
پس از گشتن در چهارطبقه و گذشتن از مقابل اتاق دهها نماینده نتیجه زیر بدست آمد((تعداد کل مراجعین همه نمایندگان آن ساختمان،برابر بود با حدود سه چهارم تعداد نام نوشتگان برای ملاقات نماینده کهگیلویه در آن روز)).هر چند تعدادی از نمایندگان آنروز ملاقات نداشتند،یا اصولا برنامه ای برای ملاقات درمجلس ندارند.اما هر جور حساب می کردم این رکورد داری کهگیلویه،که حتی ظاهرا از دو حوزه گچساران و بویراحمد هم پیشی گرفته قابل تامل است و باید تحلیل شود.
اگر قایل به توسعه نیافتگی کهگیلویه باشیم،و ریشه را در محرومیت تنها بدانیم،بایستی شاهد ازدحام جلو دفتر نمایندگان لرستان،سیستان و بلوچستان و ایلام هم می بودیم.پس علل دیگری هم دارد.
پس از دیداری کوتاه و اخذ یک«سفارش نامه»بخاطر اضطراری بودن مساله باصطلاح محکم کاری و با اطلاع از ملاقات عمومی جناب موحد،راهی دفتر ایشان شدم.
آنجا هم وضع به همین قرار بود.از همان پیاده روی خیابان بهشتی،تا راهروهای ساختمان و پشت درب دفتر می شد شهروندان کهگیلویه و سایر شهرستانها را دید.برخورد همسایگان دفتر هم گویای ناراضایتی از مراجعات فراوان و احیانا پرسیدن آدرس داشت.درون دفتر هم که به تعداد صندلی ها نشسته و عده ای ایستاده.لیست آن دفتر هم گویای دهها ملاقات تا آن ساعت بود.و جالب اینکه خیلی ها مثل من،در یک روز هردو را ملاقات می کردند.و اینرا خود موحد هم در حین بحث با یکی از مراجعان به زبان آورد.
باری،حکایت دردهای گوناگون مردم دیاریست که وقتی بیدار شدند که سیل مهاجرت از شهرشان،سرمایه و نیروی انسانی شان را با خود برده بود.تا الان سیل مراجعه شان به نمایندهای فعلی و سابق و اسبق تنها روزنه امیدشان باشد.یکی در پی شغلی برای خویش بر در می کوبد،هر چه باشد و هرجا باشد و با هر درآمدی.یکی از ورشکستگی روی سوی متنفذین آورده آن یکی در پی انتقال فرزند دلبندش به پادگانی در حوالی زادگاه.
اینجا با دو شخصیت ذی نفوذ مواجهیم.یکی کارگشایی را در جمیع نهادها و ادارات و وزارتخانه ها هنر خود می داند.دیگری مدعی است کوهی از تجربه انجام پروژه های راه سازی و خطوط لوله و عمران را از قرارگاه باخود دارد.چاشنی رقابت انتخاباتی این دو مرد در هفت اسفند گذشته همین ها بود.پاسخ به این پرسش که«کهگیلویه امروز،به کدام نسخه بهبود می یابد،»نیازمند ساعت ها بحث و بررسی و نوشتن است.اما همین قدر بدانیم که اگر کهگیلویه در دهه هفتاد و هشتاد، که نه طوفان های سوء مدیریت ایران در بدین سان در نوردیده بود و نه سایه شوم تحریم قد اقتصاد را خمیده کرده بود،زیرساخت ها و پروژه های عظیم را بخود دیده بود،شاید امروز اهالی آن دیار بجای وعده ای ماهی،هر یک ماهی گیری زبردست می بود،بی منت بنده ای روزی از خدا طلب می کرد.
ولی دریغ و درد که فرصت سوزی های آن سالها،متصل شد به عصر نماینده سابق جناب بزرگواری، که همه هنرش در سالهای نفت صد و پنجاه دلاری در دو مشت گره کرده اش خلاصه می شد و بس!!و هشت سال طلایی هم بی هیچ ترقی از سر کهگیلویه گذشت تا شهروندانش فرار را بر قرار ترجیح دهند.
امروز اما دریافتم که گویا جدا کردن باشندگان کهگیلویه از شیر «کارگشایی»که از دهه هفتاد جناب موحد در دهانشان گذاشت،نه سخت،بل امری محال است.چنانکه آموخته اند پیش و بیش از امید به درگاه خدا،به امید بندگان پرنفوذ و توانایش سراغ کار و بار می روند.
سوال اساسی عنوان نوشتار اینجا دوباره جای طرح دارد((موحد؟هاشمی پور؟یا هردو؟))
شاید در نگاه آغازین ؛گزینه سه!!تبسم برلب نشاند که این دو آیا مانعه الجمع نیستند؟در نگاه اول با توجه سهم فعلی نمایندگی در کهگیلویه که یک نفر است،،آری!
اما اگر بفرض با افزایش سهمیه کرسی نمایندگی کهگیلویه به دونفر شاید به یکباره خون تازه ای در رگان کم خون این دیار وارد شود.آنچنانکه سابقا کهگیلویه و گچساران هم مشترکا یک نماینده داشتند بعد با افزایش جمعیت سهمیه به دونفر افزایش یافت.حال اگر بخواهیم بهتر مطلب دیده شود،باید تصور کنیم که امروز هم گچساران و کهگیلویه فقط یک سهمیه می داشتند.و یا تعداد نمایندگان چهارمحال و بختیاری که با وجود جمعیت تقریبا برابر با استان ما،دو نماینده بیش از ما دارند.
در صورت افزایش سهمیه و در شرایطی که تیغ بران رد صلاحیت ها عملا راه را بر طیف عظیمی از سرمایه های انسانی کشور بسته است،شاید بتوان با دو بال بهتر حرکت کرد.
هر چند وظیفه اصلی نمایندگان قانونگذاری عنوان شده اما از آنجاکه کهگیلویه امروز حکایت دیگری دارد که نوعی تقابل میان(توسعه پایدار)و (کارگشایی) قرار دارد،لذاست که باید امیدوار بود در آینده درصورت افزایش سهمیه شاهد دو نماینده باشیم تا دست کم یکی با جریان عمومی غالب کشور که اثبات شده اصلاحات و اعتدال است همسو شود.آن دومی هم یا به کارگشایی بپردازد و یا توسعه گرا باشد،و اگر متصف به هردو خصوصیت باشد که فبها و نعمت!
محمد زرین.
بیست و چهار بهمن نود و پنج
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد