نگاه قومی استان را به نا کجا آباد می برد-مشاهده فقر، زیر لاستیک لکسوس
- شناسه خبر: 3143
- تاریخ و زمان ارسال: 17 بهمن 1395 - 02:49
فصلی نو-فاطمه رشیدی
آسمان صاف و آبی است و خورشید در آسمان حکمرانی می کند اما سرما آنچنان بیرحمانه است که نفس های خورشید هم یخ زدهاست. سرما تا مغز استخوان نفوذ می کند. برای بازدید از پروژه های بویراحمد روز بسیار سردی است . شاید اگر به مناسبت دههفجر نبود کسی ریسک نمی کرد برای امروز برنامه بگذارد. مقصد نماینده و فرماندار ،کوچکترین بخش شهرستان بویراحمد یعنیکبگیان است.بخشی که اگر دمای هوای زیر صفرش را نادیده بگیریم از زیبایی هیچ چیزی کم ندارد. دراین بخش بنای روستاها را درمیان جنگلهای بلوط گذاشته اند. دیواره سفید پوش دنا از تمام زاوایای روستاهای این بخش پیداست.مسئولان در میان مردم احاطهشده اند و این فرصتی است تا گشتی در روستاها بزنم.روستای اول روستای موگر است.در میان ساختمانهای فرسوده این روستا تنها ساختمان آجری مدرسه مرا به خود می خواند. چندکودک در حیاط شنی مدرسه در حال بازی هستند. ظاهرا همه کلاس اولی هستند. من یخ زده ام و برایم اشتیاق کودکان برایفوتبال در این سرما که به استناد دماسنج ماشین، ۱۵ درجه زیر صفر است، برای من عجیب است. دمپای های پلاستیکی و لباسهاینه چندان گرمشان اعصابم را به هم می ریزد اما نه به اندازه شیشه های شکسته مدرسه که از بیرون دهن کجی می کند. و وقتیمی گویند به مسئولان بگویید برای مدرسه ما گاز بیاورند بهت زده می شوم. باورش سخت است که گاز تا دم این مدرسه آمده و واردآن نشده است. یکی از این کودکان که ظاهرا اوضاعش از بقیه بهتر است می گوید بخاری نفتی خیلی گرممان می کند اما همیشهمی ترسیم که آتش بگیرد. خود این کودکان دقیقا نمی دانند چرا محکوم به تحمل بوی نفت در همه روزهای زندگی شان هستند درشرایطی که لوله های گاز طبیعی از بیخ گوششان رد می شود. در گوشه حیاط مدرسه ساختمانی است که می گویند سرویسبهداشتی مدرسه است .البته بیشتر به یک مخروبه شباهت دارد. بچه ها از من می خواهند از مسئولان برایشان درخواست کمککنم.تا اینجا را باز می توان تحمل کرد اما بخش عجیبش تعداد دانش آموزان این مدرسه است. هر شش پایه تحصیلی این مدرسه بیش از۴۰ دانش آموز است که تنها یک معلم دارند و و انگار این ازدحام نه تنها دانش آموزان بلکه معلم را خسته کرده و او هم مصرانه میخواهد مساله را به مسئولان منتقل کنم.از روستای موگر خارج می شویم و به شهر چیتاب می رویم. در شهر چیتاب ما را برای بازدید از مدرسه شبانه روزی می برند که لنگ۱۰۰ میلیون تومان بودجه و اعتبار است. مدرسه ای که بیش از ۲۰ اتاق بزرگ دارد و به گفته مسئولان، این مدرسه می تواند بیش از۳۰۰ نفر از دخترانی را که پس از پایان پایه نهم مجبور به ترک تحصیل می شوند را در خود جای دهد.مدرسه ای بزرگ که سه سالاست در یک وضعیت مانده و کسی به دادش نرسیده که امروز تارعنکبوت از در و دیوار و سقفش آویزان است. می گویند این مدرسهیکی از شیک ترین و استانداردترین ساختمان ها را دارد از آن ساختمان هایی است که علاوه بر خود بنا چشم انداز دل انگیزی دارد واین عجیب است به رغم ترک تحصیل دختران و زنان، عزمی در میان مسئولان استانی برای تکمیل آن وجود ندارد.از مدرسه بیرون می آییم و به سمت سالن ورزشی چیتاب می رویم . این هم تنها سالن ورزشی مردم شهر چیتاب است با این حالدر این یخبندان زمستانی از امکانات اولیه ای مانند بخاری و سیستم گرمایشی محروم است .و مایه تعجب است وقتی می شنومشب گذشته مسابقات جام ده فجر در این سالن برگزار شده است.امام جمعه شهر چیتاب از آسیب های اجتماعی می گوید و اینکه مسئولان باید چه کارهایی انجام بدهند تا جوانان در دام این آسیب هانیفتند. و من به این فکر می کنم شاید اگر همه کارهای نیمه تمام را تمام می کردیم و شاید اگر مسئولان به جای اینکه اعتبارات نفترا به یک شهرستان می برند آن را صرف توسعه و محرومیت زدایی از کل استان می کردند حالا اوضاع کمی بهتر می شد. شاید اگرنگاه قومی بر عملکرد مدیران استانی غالب نمی شد اکنون یک خوابگاه بزرگ که می تواند خانه دوم همه دختران این استان باشد،برای ۱۰۰ میلیون تومان متروکه نمی شد. شهرستان بویراحمد حالا بیش از ۴۲ درصد جمعیت این استان را در خود جای داده و اینبدان معناست که تقریبا نیمی از مردم این استان در یک شهرستان زندگی می کنند به عبارت دیگر شهرستان بویراحمد نه به این دلیلکه مرکز استان در آن قرار دارد باید مورد توجه قرار بگیرد بلکه باید نگاه ویژه به آن داشت زیرا حالا متعلق به همه مردم استان استو ظواهر امر نشان می دهد مهاجرت به این شهرستان هر روز بیشتر از قبل می شود و ورزشگاه ها و مدرسه ها ی خالی از جمعیتو سرمایه گذاریهای بدون فایده در برخی شهرستانها این را تایید می کند. باید مدارس، سالن های ورزشی، خوابگاه ها و همهزیرساختهای از این دست در شهرستان بویراحمد فراهم شود و از همین حالا باید بویراحمد را برای جمعیت مهاجری که به هزار و یکامید راهی آن می شوند آماده کرد که خیلی زود دچار یک بحران نشود و آماده کردن مقدمات این میزبانی به عهده یک فرماندار ونماینده نیست و لازم است همه دست به دست هم بدهند تا دست کم حالا که نمی توانند از موج مهاجرت بکاهند مردمشان از رفاهبیشتری برخوردار باشند.هر چند همین حالا آژیرهای خطر برای بویراحمد به صدا درآمده اما باید زیرساختهای آموزشی،فرهنگی و بهداشتی را به روستاهایاین شهرستان برد تا کمبود اعتبار صد میلیون تومانی زمینه مهاجرت ۳۰۰ دانش آموز و یا خانواده هایشان به مرکز نشود که اگرجمعیت خود این شهرستان هم به مرکز مهاجرت کنند فاجعه به بار می آید زیرا شهر یاسوج نه به لحاظ فرهنگی و نه زیرساختی اینهمه جمعیت را تاب نمی آورد. |
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد